Sufinama

حکایت 19 - در اخلاق درویشان - گلستان سعدی

سعدی شیرازی

حکایت 19 - در اخلاق درویشان - گلستان سعدی

سعدی شیرازی

MORE BYسعدی شیرازی

    کاروانی در زمین یونان بزدند و نعمت بی قیاس ببردند. بازرگانان گریه و زاری کردند و خدا و پیمبر شفیع آوردند و فایده نبود

    چو پیروز شد دزد تیره روان

    چه غم دارد از گریه کاروان

    لقمان حکیم اندر آن کاروان بود یکی گفتش از کاروانیان مگر اینان را نصیحتی کنی و موعظه ای گویی تا طرفی از مال ما دست بدارند که دریغ باشد چندین نعمت که ضایع شود. گفت دریغ کلمه حکمت با ایشان گفتن

    آهنی را که موریانه بخورد

    نتوان برد از و به صیقل زنگ

    با سیه دل چه سود گفتن وعظ

    نرود میخ آهنین در سنگ

    همانا که جرم از طرف ماست

    به روزگار سلامت شکستگان دریاب

    که جبر خاطر مسکین بلا بگرداند

    چو سائل از تو به زاری طلب کند چیزی

    بده وگرنه ستمگر به زور بستاند

    Additional information available

    Click on the INTERESTING button to view additional information associated with this sher.

    OKAY

    About this sher

    Lorem ipsum dolor sit amet, consectetur adipiscing elit. Morbi volutpat porttitor tortor, varius dignissim.

    Close

    rare Unpublished content

    This ghazal contains ashaar not published in the public domain. These are marked by a red line on the left.

    OKAY

    Jashn-e-Rekhta | 8-9-10 December 2023 - Major Dhyan Chand National Stadium, Near India Gate - New Delhi

    GET YOUR PASS
    بولیے