Sufinama

حکایت 2 - در سیرت پادشاہان - گلستان سعدی

سعدی شیرازی

حکایت 2 - در سیرت پادشاہان - گلستان سعدی

سعدی شیرازی

MORE BYسعدی شیرازی

    یکی از ملوک خراسان محمود سبکتکین را به خواب چنان دید که جمله وجود او ریخته بود و خاک شده مگر چشمان او که همچنان در چشم خانه همی‌گردید نظر می‌کرد سایر حکما از تأویل این فرو ماندند مگر درویشی که به جای آورد و گفت هنوز نگران است که ملکش با دگرانست.

    بس نامور به زیر زمین دفن کرده‌اند

    کز هستیش به روی زمین بر نشان نماند

    وان پیر لاشه را که سپردند زیر گل

    خاکش چنان بخورد کزو استخوان نماند

    زنده است نام فرّخ نوشین روان به خیر

    گر چه بسی گذشت که نوشین روان نماند

    خیری کن ای فلان و غنیمت شمار عمر

    زان پیشتر که بانگ بر آید فلان نماند

    Additional information available

    Click on the INTERESTING button to view additional information associated with this sher.

    OKAY

    About this sher

    Lorem ipsum dolor sit amet, consectetur adipiscing elit. Morbi volutpat porttitor tortor, varius dignissim.

    Close

    rare Unpublished content

    This ghazal contains ashaar not published in the public domain. These are marked by a red line on the left.

    OKAY

    Jashn-e-Rekhta | 8-9-10 December 2023 - Major Dhyan Chand National Stadium, Near India Gate - New Delhi

    GET YOUR PASS
    بولیے