Font by Mehr Nastaliq Web

درد مندم تا سر از خواب عدم برداشتم

ناصر علی سرہندی

درد مندم تا سر از خواب عدم برداشتم

ناصر علی سرہندی

MORE BYناصر علی سرہندی

    درد مندم تا سر از خواب عدم برداشتم

    پنبہ بر داغ جگر از شیر مادر داشتم

    رزق یک ناسور شد چوں شمع سر تا پائے من

    تا کفِ پا سوخت از داغی کہ سر برداشتم

    تاشدم محو تماشایت ندیدم خویش را

    مدتی آئینۂ دل در برابر داشتم

    یاد آں شوقی کہ مکتوبم بغیر از دل نبود

    استخواں سینہ چوں بال کبوتر داشتم

    تا بقتلم برکمر می زونگہ دامان چشم

    آہے از مژگان آہو سرمہ گوں بر داشتم

    مأخذ :
    • کتاب : دیوان ناصر علی (Pg. 81)

    Additional information available

    Click on the INTERESTING button to view additional information associated with this sher.

    OKAY

    About this sher

    Close

    rare Unpublished content

    This ghazal contains ashaar not published in the public domain. These are marked by a red line on the left.

    OKAY
    بولیے